زمان داستان در تئاتر باله است، با چرخش پرفروش

زن جوانی پس از چشیدن غذای آغشته به گلبرگ های رز، بیداری شهوانی را چنان شدید تجربه می کند که با سربازی که در حال عبور است می تازد. زن دیگری چنان به فرزند خواهرش عشق می ورزد که توانایی شیر دادن به او را از سینه خود پیدا می کند. دو عاشق در آغوشی چنان پرشور گرد هم می آیند که باعث می شود خود به خود آتش بزنند. چنین اتفاقات جادویی در فواصل زمانی منظم در رمان «مثل آب برای شکلات» از نویسنده مکزیکی لورا اسکویول در سال 1989 رخ می دهد که اکنون الهام گرفته از باله ای از کریستوفر ویلدون است.

تئاتر باله آمریکایی فصل تابستان خود را در خانه اپرای متروپولیتن در 22 ژوئن با “مثل آب برای شکلات” افتتاح می کند، که اولین نمایش شرکتی خود را در مرکز هنرهای Segerstrom در کاستا مسا، کالیفرنیا، در ماه مارس داشت.

این تولید در مقیاس بزرگ، یک کمیسیون مشترک با باله سلطنتی – اولین نمایش جهانی آن سال گذشته در لندن بود – نشان دهنده نوع جدیدی از تلاش برای تئاتر باله آمریکایی است: اثری تمام‌قد که نه بر اساس یک داستان عامیانه یا منبعی ادبی از گذشته، بلکه بر اساس اثری داستانی معاصر، پرفروش‌ترین فیلمی که به یک فیلم محبوب تبدیل شد. امید این است که مخاطبان جدیدی را جذب کند که کمتر با باله آشنا هستند.

ویلدون گفت: «برای افرادی که ممکن است با آثار بزرگ انتزاعی بالانچین یا کلاسیک آشنا نباشند، ممکن است پوستری ببینند و فکر کنند، شاید من بروم و ببینم. که.”

این نمایش در زمانی اتفاق می‌افتد که تئاتر باله، مانند بسیاری از سازمان‌های هنری، در تلاش برای بازیابی مخاطبان قبل از همه‌گیری است. آخرین فصل این شرکت در اپرای متروپولیتن قبل از همه‌گیری هشت هفته به پایان رسید، اما به دلیل تغییر در برنامه اپرا، از سال 2022 فصل‌های Met به پنج هفته کاهش یافت. و تور به پایان رسیده است.

سوزان جاف، مدیر هنری جدید این کمپانی که در ماه دسامبر مسئولیت این شرکت را بر عهده گرفت، گفت: «مردم تازه شروع به بازگشت به تئاتر کرده‌اند. آنچه ما در تلاشیم انجام دهیم این است که هفته های خود را در نیویورک بسازیم و به همان اندازه که در گذشته داشتیم به حضور خود ادامه دهیم.

او افزود: ما شرکت باله داستان هستیم. “من فکر می کنم “مثل آب برای شکلات” دقیقاً همه چیزهایی است که تئاتر باله در حال حاضر باید تولید کند.”

رمان اسکویول با درهم آمیختن حکمت آشپزی مکزیکی با داستانی از عشق ممنوعه که در طول و پس از سال های پرتلاطم انقلاب مکزیک اتفاق می افتد، موفقیت خود را به دست آورد. خوانندگان به داستان آن در مورد توانمندسازی زنان کشیده شدند – با توانایی او در هدایت احساسات از طریق آشپزی، قهرمان سرنوشت خود را تغییر می دهد – بحث صریح آن در مورد لذت زنانه، و لحن عامیانه آن.

این رمان بیش از 7 میلیون نسخه به 38 زبان فروخته است و به یکی از پرفروش ترین فیلم های مکزیک تبدیل شده است.

این فیلمی بود که در سال 1992 اکران شد و توجه ویلدون را به خود جلب کرد. او یک رقصنده جوان بود که به تازگی از لندن آمده بود، زمانی که «مثل آب برای شکلات» در سینماها پخش می شد. او به تازگی به باله شهر نیویورک پیوسته بود و در آپارتمان کوچکش در نیویورک احساس تنهایی و کلاستروفوبیک می کرد.

او گفت: “پوستر فیلم را در سینما لینکلن پلازا دیدم.” “من طلسم شدم. این چیزی در مورد ترکیب قدرت جادویی شخصیت اصلی بود که با داستان ارواح و این عاشقانه حماسی ترکیب شده بود.

این اجزای سازنده فیلم و رمان را با رئالیسم جادویی همسو می کند، برچسبی جذاب برای شاخه ای از ادبیات آمریکای لاتین و جهان، که در آن رویدادهای دنیوی با اتفاقات ماورایی ادغام می شوند. همانطور که اسکویول اخیراً در یک تماس با زوم از دفتر خود در برازیلیا، جایی که به عنوان سفیر در برزیل خدمت می کند، گفت: “من از فرهنگی آمده ام که رئالیسم جادویی بخشی از زندگی روزمره ما است. حتی جادو هم نیست این فقط راهی برای هدایت انرژی است.»

اسکویول، که ویلدون در طول این فرآیند به دنبال تایید و راهنمایی او بود، آشپزی را نوعی کیمیاگری توصیف می‌کند، واژه‌ای که وی در مورد آنچه ویلدون در ترجمه رمانش به باله انجام داده است نیز به کار می‌برد. اسکویول که قصد دارد در اولین نمایش در نیویورک شرکت کند، گفت: “او ما را به زبانی از ریتم، حرکت، پیشنهاد و تفسیر فراتر از کلمات می برد.”

چنین ترجمه ای پیچیدگی های خود را دارد. از یک طرف، جادو چیزی است که باله به خوبی انجام می دهد – دگرگونی های ماورایی و شخصیت های ماوراء طبیعی بیشتر فضا و رمز و راز باله های قرن 19 مانند “ژیزل” و “دریاچه قو” را ارائه می دهند. اما باله کار سخت‌تری برای ارائه قانع‌کننده طرح‌های پیچیده با خطوط داستانی متعدد، به تصویر کشیدن طیف وسیعی از احساسات و رویدادهایی که در دوره‌های طولانی و در بیش از یک مکان رخ می‌دهد، دارد.

“مثل آب” در یک مزرعه خانوادگی در شمال مکزیک در طول دو دهه اتفاق می‌افتد که از زمان انقلاب مکزیک در اوایل قرن بیستم آغاز شد. برخی از صحنه ها در آن سوی مرز، در تگزاس تنظیم می شوند. شش شخصیت اصلی از جمله تیتا، قهرمان، مادر سلطه‌جو و دو خواهر وجود دارد که هر کدام داستانی برای خود دارند.

سپس دو مورد علاقه تیتا وجود دارد، عشق واقعی او پدرو و یک دکتر آمریکایی که او نسبت به او احساس محبت می کند اما هیچ اشتیاق ندارد. به علاوه گروهی از انقلابیون مکزیکی، کارگران مزرعه های مختلف، دو خدمتکار و دو روح که به طور متناوب ظاهر می شوند. خیلی زیاد است.

ویلدون که دو فیلم موزیکال برادوی برنده جایزه تونی (“An American in Paris” و “MJ The Musical”) را کارگردانی کرده است، برای کمک از دو همکار قدیمی، طراح باب کرولی و آهنگساز جوبی تالبوت دعوت کرد. آنها با هم یک سبک داستان سرایی ابداع کردند که بر روان بودن و حرکت رو به جلو تاکید دارد.

دانیل ونتیمیلیا، مدیر صحنه، گفت: «مثل آب» چالش‌برانگیزترین محصولی است که تئاتر باله روی صحنه برده است. او گفت: «عناصر زیادی وجود دارد که باید به‌موقع موسیقی کاملاً کنار هم قرار گیرند. رقص پشت صحنه فوق العاده پیچیده است.

قطره‌ها و قطعات در یک جریان پیوسته به داخل و خارج می‌روند، اکشن را در یک کلیپ هیجان‌انگیز به حرکت در می‌آورند و تغییر مکان‌ها را، هم فضای داخلی و هم بیرونی، تداعی می‌کنند. تغییرات نور تقریباً ثابت نشان دهنده نمای نزدیک، حل شدن، تغییر فوکوس و گذر زمان است.

ونتیمیلیا پس از تمرین گفت: «در این تولید به راحتی تغییرات نوری بیشتری نسبت به بقیه باله‌های فصل وجود دارد. من در تمام مدت نمایش بدون وقفه صحبت می کنم، دستورالعمل ها را ارسال می کنم.

در خانه اپرای سلطنتی لندن، جایی که تئاتر دارای یک دکل کامپیوتری است، نشانه‌ها را می‌توان به طور خودکار برنامه‌ریزی و اجرا کرد، اما در نیویورک، همه این کارها باید با دست انجام شود، همانطور که در کالیفرنیا بود. حدود 10 دست اندر صحنه برای بالا و پایین بردن مگس ها طناب می کشند.

ویلدون گفت این باله “کاملا سینمایی است.” «صحنه ها کوتاه هستند و جریان داستانی بسیار واضحی از ابتدا تا انتها وجود دارد و تقریباً هیچ لحظه رقص خالصی وجود ندارد. به طور چشمگیری، هر لحظه از قطعه، لحظه بعدی را خبر می دهد.»

شخصیت های اصلی اغلب زبان فیزیکی را در جایی بین رقص و ژست ساده، نوعی بازی و واکنش بی کلام به کار می برند. ویلدون گفت: «این تقریباً شبیه یک نمایشنامه بدون کلام است. حرکت باعث ایجاد مکالمات، مشاجرات، تکالیف مخفیانه، آشپزی و در یک نقطه مسمومیت غذایی می شود.

ویلدون می‌گوید: «همیشه این نیست که مبتکرانه‌ترین قدمی که می‌توانم داشته باشم، چیست، بلکه این است که چه مرحله‌ای است که ما را به وضوح بر آنچه در داستان اتفاق می‌افتد متمرکز می‌کند». تکنیکی ترین رقص برای یک سری از رقص های گروهی مهم و بزرگ و جشن ذخیره می شود.

موسیقی تالبوت از جهاتی بیشتر شبیه موسیقی فیلم است تا همراهی سنتی باله. تالبوت که در خانه خود در لندن مشغول کار بر روی یک موسیقی واقعی فیلم بود، می‌گوید: «فکر می‌کنم بیشتر شبیه نوشتن برای یک فیلم صامت است. “موسیقی به نوعی جلوی اتفاقاتی است که روی صحنه می افتد.”

مانند کراولی، طراح، که از مناظر و منسوجات مکزیکی و معماری مدرنیست لوئیس باراگان الهام گرفت، تالبوت عناصر مکزیکی را در محیط موسیقی باله بافته کرد. او با رهبر مکزیکی آلوندرا د لا پارا – که در طول اجرای باله در نیویورک رهبری خواهد کرد – و گیتاریست و آهنگساز توماس باریرو برای ایجاد دنیای صدای مکزیکی کار کرد که از فرم‌های موسیقی مانند دانزون و هواپانگو (سبکی فولک از شمال، برای گیتار، ویولن، سازهای سنتی گوآوآپون) و با استفاده از سازهای سنتی درامبوآیتم (گوآوآت) (نوازنده‌های درامبویته و سازهای سنتی گویپون) طراحی کرد. ar و ocarina. باریرو در حین باله روی صحنه گیتار می نوازد.

تالبوت گفت: «آلوندرا و توماس واقعاً به من کمک کردند که این سنت شگفت‌انگیز و فوق‌العاده غنی موسیقی مکزیکی را درک کنم.

اما واژگان رقص تا حد زیادی متعلق به ویلدون است. تعداد زیادی از گروه ها وجود دارد که پایه و ریتم رقص محلی را نشان می دهد، اما این مراحل از سنت محلی مکزیکی گرفته نشده است. (برخی از مردم ممکن است پژواک “Estancia”، باله او در سال 2010 برای باله شهر نیویورک، و صحنه رقص محلی در “داستان زمستانی” او را ببینند.)

او گفت که پرهیز او از گام های سنتی که در رقص مکزیکی یافت می شود، “به من آزادی بیشتری داد تا دایره لغات خودم را بسازم.” وی افزود: من هم می خواستم حساس باشم و از حرکت در مسیر تملک فرهنگی پرهیز کنم.

مانند بسیاری از باله‌ها، قوس داستان عشق از طریق مجموعه‌ای از پاس‌ددوکس‌ها توسعه می‌یابد، هنری که ویلدون به آن شهرت دارد. او درباره زوج اصلی که عاشقانه ممنوعه آنها در هر لحظه خنثی می شود، گفت: “هر پاس دو دارای دمای بسیار متفاوتی است که منعکس کننده مراحل مختلف رابطه آنها است.” شراکت به طور فزاینده ای مبهم می شود – یک مشاور صمیمیت وارد شد تا اطمینان حاصل شود که همه احساس راحتی می کنند. (در وب‌سایت تئاتر باله، این محصول با مشاوره والدین همراه است که به کودکان زیر 13 سال توصیه می‌کند.)

کاساندرا ترنری، که نقش تیتا را در شب افتتاحیه می رقصد، در مصاحبه ای گفت که فرصت به تصویر کشیدن اشتیاق زنانه روی صحنه با صراحتی بیشتر از حد معمول، احساس رهایی بخش است. او گفت: «این به من این احساس را می دهد که می توانم یک زن کامل، پیچیده و جالب روی صحنه باشم. فکر می‌کنم این گامی در مسیر درست برای باله است.»

این عاشقانه، همراه با حرکت سینمایی باله، با میل ویلدون برای جذب مخاطبان جدید و شاید متفاوت همخوانی دارد. او می گوید: «مردم گاهی می ترسند زیرا دقیقاً نمی دانند باله چیست. «اما شاید بتوانیم مخاطبان جدیدی را جذب کنیم، زیرا آنها فکر می‌کنند که یک تجربه تئاتری و پویا به دست خواهند آورد. شاید آنها بتوانند باله را از طریق هنر داستان سرایی که در دسترس تر است، تجربه کنند.»

Markus Saunders

درونگرا. نینجا دارای گواهی فرهنگ پاپ. نویسنده. مدافع غذا عاشق موسیقی پرشور.

تماس با ما