دو مرد با جلیقههای اسطوخودوس و شلوارک جین ژست گرفتهاند. آنها با هم بینی خود را می خارانند. و سپس آنها بلافاصله به حالت باز می گردند.
این اتفاق در دونوازی افتتاحیه جردن دمتریوس لوید “Blackbare in the Basement” رخ می دهد که اولین نمایش خود را در پروژه Danspace در روز پنجشنبه داشت. لوید یک طراح رقص جوان است که سال گذشته با اجرای نمایشی در حیاط مدرسه نزدیک خانهاش در Bedford-Stuyvesant، بروکلین، سروصدا به پا کرد. “Blackbare”، اولین کارش در شب، حس صدای متمایزی را که هنوز در حال توسعه است، گسترش می دهد. هر سه نمایش فروخته شده است.
آن لحظه در دوئت نشان دهنده توجه اثر 50 دقیقه ای به جزئیات و استفاده بی ثبات کننده از فرم است. خاراندن بینی اتفاقی است، ظاهراً یک شکستگی در فرم است، اما از آنجایی که دو مرد این کار را با هم انجام می دهند، ژست دوگانه به اندازه ژست طراحی شده، رسمی است.
چیزهای دیگر در این دوئت – برای لوید و اوون پرام – اساسی است. دارای ریتم توقف و شروعی از ژستهای بالهای که به سرعت منجمد میشوند و مکثهای طولانی در برابر حرکات بزرگتر و ریزشهای بلند است. ریتم و لحن یک تمرین نظامی را به یاد می آورد، اما چیزی خاموش است و باعث سردرگمی می شود. مردها به اطراف نگاه می کنند و بالا می روند.
تنش تا حد زیادی با ورود شش رقصنده دیگر حفظ می شود. آنها با حرکت مستقل یا حرکت جفتی قبل از پراکنده شدن، فضا را با عملکردی متفاوت اما همزمان و شکلی انعطاف پذیر که از کف خیابان سنت امتداد می یابد، زنده نگه می دارند. کلیسای مارک وارد بالکن شد. دوجین کلمانتین که از یک کیسه کاغذی ریخته شده است، تنش را به عنوان مانع افزایش می دهد.
رقصنده ها به اطراف نگاه می کنند و بالا می روند. آنها به صورت جفتی خودشان را می خراشند. در یک دوئت، Wendell Gray II و Mykel Marai Nairne برجسته و زیبا، هر دو تقریباً به طور کامل تقسیم میشوند و لگنهایشان چند اینچ بالاتر از سطح زمین یخ میزند. این نماد است. “تقریبا” زیادی در این رقص وجود دارد، بسیاری از آنها درگیر دقیق بودن آن هستند در حالی که در ناقص بودن آن ناراحت کننده هستند.
احساس ناراحتی همچنین از موسیقی صدا ناشی می شود: تراک های الکترونیکی پر زرق و برق و ثابت که توسط Lloyd مرتب شده اند تا داخل و خارج شوند. یکی از انتخابها شامل ضبطهای میدانی یک dojo کندو، فریادهای تماس و پاسخ در ابرهای سینتسایزر است. اکثر آنها چیزی آزاردهنده و نیمه شنیدنی را در اتاق بعدی پیشنهاد می کنند. این با پا زدن رقصندگان، کف زدن و فریاد زدن گاه به گاه برای اثری که به ترس از پرش در یک فیلم ترسناک یا خانه خالی از سکنه کارناوالی نزدیک می شود، ترکیب می شود.
پس از به صدا درآمدن ناقوسهای کلیسا و خاموش شدن تقریباً همه چراغها (طراحی مطمئن کتی کافمن) کهنه کار، لوید و پرام به طرز چشمگیری از درهای ورودی بازمیگردند تا به دونوازی خود ادامه دهند. این تقریباً بیشتر است. آنها به طرز ناخوشایندی نزدیک به یکدیگر چرا می کنند، از مسیرهای عبور می کنند، برای مدت کوتاهی با هم دست می زنند یا غلت می زنند، اما سپس عقب می روند و از هم جدا می شوند، جذب و دفع می شوند.
بقیه اعضای گروه نیز با صدای امیدوارکننده یک آهنگ واقعی برنامه برمیگردند: «سانی» از بابی هب. اما نشاط آن آهنگ (ترانه «روزهای تاریک تمام شد»، لبخندی که درد را تسکین میدهد) جواب نمیدهد و همه در زمین فرو میروند.
در مورد لوید و پروم، آنها لباسهای زیر یکدیگر را در میآورند، در حالی که بدنهایشان به شکل مجسمهای بدیع واژگون شده است. با این حال، لوید در نهایت تنها می ماند، برهنه جلوی یک پنجره رنگی ژست می گیرد و غرق می شود. تمام این تقریباً ناآرامی، در حالی که با موفقیت آزاردهنده است، در مجموع کمی رضایتبخش است و از پیشروی کوتاهی میکند. اما به هر حال این قطعه به پایان می رسد، به عنوان یک طراح رقص، لوید تنها در آغاز است. این یکی خوب است.
جردن دمتریوس لوید
تا شنبه در پروژه Danspace. danspaceproject.org.