reza0088banner

Fabelmans چه چیزی واقعی و چه چیزی تخیلی است

فیلم نیمه اتوبیوگرافیک جدید استیون اسپیلبرگ، «فابلمن‌ها»، در بسیاری از آهنگ‌های زندگی‌نامه‌ای استاندارد قرار گرفت: یک پسر یهودی، سامی فابلمن، پس از طلسم شدن توسط یک تصادف قطار در درام سیرک «The Greatest» محصول 1952، عاشق فیلم‌ها می‌شود. نمایش روی زمین.» او پس از نقل مکان با خانواده اش به کالیفرنیا، در دبیرستان هدف قلدرهای یهودستیز قرار گرفت. او نمی تواند از سایه پدر باهوش اما دور خود بگریزد و به این فکر می کند که آیا هرگز چیزی از خودش خواهد ساخت.

اما رویدادهای دیگر – مانند زمانی که مادرش یک میمون حیوان خانگی را به فرزندی قبول می‌کند – کمی بیشتر در آنجا اتفاق می‌افتد.

در اینجا راهنمای واقعی و اغراق آمیز است.

آیا مادر اسپیلبرگ عاشق بهترین دوست پدرش شد؟

آره. در این فیلم، میتزی (میشل ویلیامز) عاشق بهترین دوست شوهرش، بنی (ست روگن) می شود. همتای واقعی او، لی آدلر، همسرش آرنولد اسپیلبرگ را به خاطر یکی از بهترین دوستانش، مردی به نام برنی آدلر، ترک کرد. اسپیلبرگ در سال 1966 طلاق گرفت.

کارگردان سال ها معتقد بود که این پدرش است که مادرش را ترک کرده است. آرنولد اسپیلبرگ در مستند HBO در سال 2017 با عنوان «اسپیلبرگ» گفت: «تصور کردم که می‌توانم کمتر از او آسیب ببینم. “من هنوز او را دوست دارم.” لیا و برنی آدلر در سال 1967 ازدواج کردند.

آیا اسپیلبرگ از تماشای فیلمی که در یک سفر کمپینگ گرفته بود به این رابطه پی برد؟

آره. اسپیلبرگ در مصاحبه اخیر خود به منتقد فیلم نیویورک تایمز، AO Scott، گفت که لحظه دراماتیک افشاگری که روی صفحه نمایش داده شده است، واقعا اتفاق افتاده است. او به اسکات گفت: «فکر می‌کنم این یکی از سخت‌ترین چیزها بود که باید بنشینم و تصمیم بگیرم که فاش کنم، زیرا این قوی‌ترین رازی بود که مادرم و من از زمان کشفم در ۱۶ سالگی در میان گذاشتیم.»

آیا مادرش یک میمون به خانه آورده است؟

هر چقدر هم که باورش سخت باشد، بله. لی آدلر قبل از مرگش در سن 97 سالگی در سال 2017 در مستند HBO گفت که در حال بازدید از یک فروشگاه حیوانات خانگی در فینیکس بود که میمونی را دید که پس از جدا شدن از مادرش افسرده شده بود. او آن را در قفسی در پشت جیپ خود به خانه آورد و – درست مانند میتزی در فیلم – آن را به عنوان یک حیوان خانگی برای چهار فرزندش پذیرفت.

اسپیلبرگ در اوایل این ماه به هالیوود ریپورتر گفت: “این یک حواس پرتی بزرگ بود، اما برای مادرم که واقعاً در آن زمان از زندگی ما دچار افسردگی شدید بود، یک همراه درمانی نیز بود.”

آیا مادر اسپیلبرگ پیانیست کنسرت بود؟

آره. او نواختن پیانو را در سن 5 سالگی آموخت و بعداً در کنسرواتوار موسیقی در سینسیناتی تحصیل کرد. او مانند میتزی، حرفه خود را برای تشکیل خانواده به حالت تعلیق درآورد.

آیا اسپیلبرگ تنها دانش آموز یهودی مدرسه بود؟

در حالی که شاید او تنها نبود، قطعا یکی از معدود افراد بود. او در مصاحبه ای با ناشر بهرمان هاوس گفت: «احساس می کردم تنها یهودی دوران دبیرستان هستم. من فقط می خواستم یهودی بودن را انکار کنم. شرمنده بودم چون در خیابانی زندگی می کردم که در کریسمس، ما تنها خانه ای بودیم که چیزی جز چراغ ایوان روشن نبود. من خیلی دوست داشتم جذب شوم.»

مانند «فابلمن‌ها»، او پس از رفتن به کالیفرنیا برای سال آخرش توسط دو همکلاسی مرد مورد آزار و اذیت قرار گرفت. “من را زدند و لگد زدند. دو دماغ خونی او در سال 1993 به نیویورک تایمز گفت وحشتناک بود.

آیا او در دبیرستان با یک دختر مسیحی که سعی داشت او را تغییر دین دهد قرار ملاقات داشت؟

معلوم نیست. دوست دختر سامی در این فیلم، مونیکا شروود (کلویی ایست)، سعی می‌کند او را به روش‌های مختلف تبدیل کند، حتی یک بار به سمی دستور می‌دهد که سعی کند مسیح را قبل از یک جلسه آرایش پرشور “استنشاق” کند. لس آنجلس تایمز گفته است که او بر اساس دختری بود که اسپیلبرگ در کلاس هفتم با او قرار داشت، اما خود کارگردان به آن اشاره نکرده است.

آیا اسپیلبرگ نوجوان با جان فورد کارگردان در دفتر کارش ملاقات کرد؟ آیا فورد آثار رژ لب قرمز روی تمام صورتش داشت؟

قطعا. اسپیلبرگ در جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو گفت که ملاقات با فورد در سن 15 سالگی درست همانطور که در فیلم ظاهر می‌شود، “کلمه به کلمه، نه بیشتر، نه چیزی کمتر” رخ داد – از جمله بوسه‌های روی صورت فورد و سخنرانی فورد در مورد قرار دادن افق در چندین عکس روی دیوار او.

آیا در ابتدای کارش تقریباً فیلمسازی را کنار گذاشت؟

بله، اما نه به خاطر اتفاقی که برای والدینش افتاد: اسپیلبرگ 16 ساله پس از دیدن حماسه «لارنس عربستان» دیوید لین دچار بحران اعتماد به نفس شد.

او در مستند HBO گفت: «وقتی فیلم تمام شد، دلم می خواست دیگر کارگردان نباشم، چون میله خیلی بالا بود.

وی افزود: من واکنش عمیقی به ساخت فیلم داشتم و یک هفته بعد برگشتم و فیلم را دیدم. «من یک هفته بعد فیلم را دیدم و یک هفته بعد فیلم را دیدم و فهمیدم که بازگشتی وجود ندارد. این همان کاری بود که من می‌خواستم انجام دهم یا در تلاش می‌مردم.»

Alina Bentley

کاوشگر. کارشناس سفر. متخصص قهوه. طرفدار تلویزیون عمومی متخصص پرشور بیکن. برگزار کننده آماتور محقق فرهنگ پاپ.

تماس با ما